-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 21:43
نگاه آشنا نگات نگاه آشناست ، نگاه عاشقانه است طنین و آهنگ صدات قشنگترین ترانه ست هنوزم از نگاه تو بارون عشق میباره روزای عاشقی رو باز به یاد من میاره برات کی آواز میخونه ، کی نازتو میخره با گفتن دوستت دارم کی دلتو میبره دل رو به دست هر کسی نگو که آسون میدی اونی که جون میده برات ، بگو براش جون میدی نا امیدم نکن ، نا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 21:40
قرن بی وفایی توی قلبت جایی واسم نیست نمی گم کسی رو داری اما دیگه باورم شد که می خوای تنهام بذاری دیگه دستاتو ندارم دیگه چشمات مال من نیست اون نگاه جستجوگر این روزا دنبال من نیست نمی گم داری می گردی دنبال یه عشق تازه اما کوله بارو بستی در به روی کوچه بازه تو می ری من نمی دونم که گناه من چی بوده اما هر دلیلی باشه واسه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1385 21:50
چشمای ابری ای گل شکسته ساق شعر من ، نمی خواهم چشمای تو ابری باشه نمی خواهم تو لحظه های بی کسی رو سرت دست نوازش نباشه خیلی وقته که تو رو ندیدمت ، خیلی وقته که من از تو غافلم ای پری خوب من منو ببخش ، بگذر از خطا و تقصیر به من ای تو ماهی عزیز قصه ها ، می دونم یه عمری از تو جدام اما شب ها با چشای گریونم ، می زنم عکستو روی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 15:34
قسمت دوم شمع کرجی او مانده و ظلمت و صدای دریا ، یک شعله ی افسرده بر او چشمک زن چون نیست در آن شعله دوامی پیدا حیران شده می جود به حسرت ناخن ، بد روی تر آیدش جهان پیش نظر یک قایقی خیره ، هیکلی چیره و موج ، افتاده به مجمری قناویز کبود هر چیز برفته و آمده یافته اوج ، جز مایه ی امید وی آنگونه که بود ، وینگونه که این زمان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1385 18:35
قسمت اوّل شمع کرجی شب ، بر سر موج های در هم بر هم صیاد چو بیره کرجی می راند ، شب می گذرد . در این میانه کم کم شمه کرجی زکار در می ماند ، می کاهدش از روشنی زرد شده . گویا حکاتی هست ان شمع خموش ، افسرده ز رنج و تن بپاشیده ز هم . می اید از او صدای دلمرده به گوش و قامت یک خیال روشن شده خم ، با ظلمت موج می زند حرف غمین ،...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 مردادماه سال 1385 18:14
هدیه ای برای عشق خواستم هدیه ای برایت بفرستم گل گفت مرا بفرست با عطر خود او را شاد سازم گفتم او خودش گل است خار گفت مرا بفرست تا به چشم دشمنانش فرو روم گفتم او آنقدر مهربان است که دشمن ندارد بلبل گفت مرا بفرست تا با آوازم او را شاد سازم گفتم نه او خوش صداست ناگهان صدای قلبم به گوشم رسید صدای تاپ تاپ قلبم بود که می گفت...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1385 17:40
دوستت خواهم داشت دوستت خواهم داشت بی انکه بدانی دوستت خواهم داشت بی انکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در اغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1385 18:34
دوست داشتـــــــــن دختره از پسره پرسید من خوشگلم ؟ گفت نه . گفت دوستم داری ؟ گفت نوچ ؟ گفت اگه بمیرم برام گریه میکنی ؟ گفت اصلا دختره چشماش پر از اشک شد . هیچی نگفت : پسره بغلش کرد گفت : تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی . تورودوست ندارم چون عاشقتم . اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم میمرم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 مردادماه سال 1385 18:28
با امیدی گرم و شادی بخش با امیدی گرم و شادی بخش ، با نگاهی مست و رویایی دخترک افسانه می خواند ، نیمه شب در کنج تنهایی: بی گمان روزی ز راهی دور ، می رسد شهزاده ای مغرور می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر ، ضربه ی سم ستور بادپیمایش می درخشد شعله ی خورشید ، بر فراز تاج زیبایش. تار و پود جامه اش از زر ، سینه اش پنهان به زیر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیرماه سال 1385 16:37
یک شاخه گل سرخ ای ماه ببین که شب چه زیباست ، یار آمد و یار آمده اینجاست هنگامه ی عریانی دنیاست ، هنگام ترنم و تماشاست یک شاخه گل سرخ یک جام شراب ، یک آیینه تن یار ا ی ماه بتاب یک پچ پچ آواز یک شعر نیاز ، یک زمزمه خواهش یک وسوس ناز ای ماه ببین که شب چه زیباست ، یار آمد و یار آمده اینجاست هنگامه ی عریانی دنیاست ، هنگام...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 18:47
بوسه یعنی وصل شیرین دولب بوسه یعنی وصل شیرین دولب بوسه یعنی عشق در اعماق شب بوسه یعنی مستی از مشروب عشق بوسه یعتی آتش و گرمای تب بوسه یعنی لذت از دلدادگی لذت از شب لذت از دیوانگی بوسه یعنی حس خوبه طعم عشق طعمه شیرینی به رنگ سادگی بوسه یعنی آغازی برای ما شدن لحظه ای با دلبری تنها شدن بوسه اتش میزند بر جسم و جان بوسه بر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 00:00
فـقط تـو بودی بـاهـات نبـودم ، برات که بودم اگه چشمات نبودم ، نگات که بودم ، هـمه ی گـفـتـنی هـام فـقط تـو بودی اگه حرفات نبودم ، صدات که بودم، اگه پـاهـات نبودم ، یه راه که بودم اگه گریه نبودم ، یه آه که بودم ، تو خودت مثـل روز آفتابی هستی اگه خورشید نبودم ، یه ماه که بودم ، می تونستی واسه من یه چاره باشی توی آسـمـون...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 17:45
حسادت من با ابری که تو چشمات رفاقت می کنم ، از دو چشم خیس بارونی عیادت می کنم ، از غم تو به ترانه ها شکایت می کنم به همین حس حسادت دارم عادت می کنم به همین حس حسادت دارم عادت می کنم حتی به هوا حسادت می کنم ، به صدای پا حسادت می کنم من به نوری که رو دستات حسادت می کنم ، واسه دیدن تو با آیینه رقابت می کنم دست طرد و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 خردادماه سال 1385 18:46
ای شب ( 3 ) در سایه ی ان درخت ها چیست کز دیده ی عالمان نهان است عجز بشر است این فجایع یا انکه حقیقت جهان است ؟ در سیر تو طاقتم بفرسود زین منظره چیست عاقبت سود ؟ تو چیستس ای شب غم انگیز در جست و جو چه کاری اخر ؟ بس وقت گذشت و تو همانطور استاده به شکل خوف اور تاریخچه ی گذشتگانی یا رازگشای مردگانی ؟ تو ایینه دار روزگاری...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 11:07
سلام خوبید ؟ مرسی منم خوبم مرسی که اینهمه بهم سر می زنید و منو خوشحال می کنید امروز می خواهم در باره ی وب لاگ خودم بنویسم که چی شد اصلا شروع کردم بنویسم خوب راستش می دونین چیه ؟ حدود 30 ماه و 16 روز پیش چند ماه بعد از اینکه با خانمم اشنا شدم شروع کردم به نوشتن وبلاگم تا احساسات درونی ام رو به یه نوعی به ماهی عزیزم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 خردادماه سال 1385 16:11
انجمن تخصصی عشقولانه ای شب ( 2 ) این قصه که می کنی تو با من زین خوبتر هیچ قصه ای نیست ، خوبست و لیک باید از درد نالان شد و زار زار بگرسیت بشکست دلم ز بی قراری کوناه کن این افسانه ؛ باری . انجا که ز شاخ گل فرو ریخت انجا که بکوفت باد بر در ، و انجا که بریخت اب مواج تابید بر او مه منور ای تیره شب دراز دانی کانجا چه نهفته...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1385 11:18
ای شب هان ای شب وحشت انگیز! تا چند زنی به جانم آتش ؟ یا چشم مرا ز جای بر کن ؛ یا پرده به روی خود فرو کش یا بگذار تا بمیرم کز دیدن روزگار سیرم . دیری هست که در زمانه ی دون از دیده همیشه اشکبارم ، عمری به کدورت و الم رفت تا باقی عمر چون سپارم ؟ نه بخت بد مراست سامان وای شب ، نه تراست هیچ پایان . چندین چه کنی مرا ستیزه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 17:48
ماهی فراری انجمن تخصصی عشقولانه بیا کنارم سرو ناز بی تاب ، بیا کنارم زیر طاق مهتاب ، عطش ببازیم به نسیم دریا غزل برقصیم تا طلوع فردا ، بیا کنارم ساقه ی بهاره ، خماره شعرم میشکنه پیش تو عجب شرابی نفس تو داره ؛ گل بهارم ؛ در انتظارم ، حریق سبزی ، بیا کنارم تن حریرت جوی عطر جاری ، صدای گرمت حیرت قناری بذار بگیرم مثل تور...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 17:21
خاتون شبای شعرم خاتون شبای شعرم چشات آغاز شکفتن مخمل شب رنگ موهات، جای امنی واسه خفتن.. خاطرت خیلی عزیزه واسه این همیشه تنها هرم آغوش بزرگت مثل خورشید توی شبها تو غنیمت بزرگی توی این قحطی عاشق تویی داغ عاشقانه رو تن سرخ شقایق اگر عشق با شکوهم واسه قلب تو حقیره بگو تا هرچی دارم پیش پای تو بمیره بگو تا برات بیارم، هرچی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 21:21
شنیدستم که مجنون جگر خون شنیدستم که مجنون جگر خون چو زد زین دار فانی خیمه بیرون دم آخر کشید از سینه فریاد زمین بوسید و لیلی گفت و جان داد هواداران زمژگان خون فشاندند کفن کردند و در خاکش نهادند شب قبر از برای پرسش دین ملائک آمدند او را به بالین بکف هر یک عمود آتشینی که ربت کیست دین تو چه دینی است دلی جویای لیلی از چپ و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1385 12:09
گاهی به جای خرمنی از یاس یک شاخه هم نشانه ی مهر است گاهی برای یک تن خسته یه لای لایی ساده ، مرهم خواب است گاهی برای قلب زخمی بیمار یک پاره ، تابش خورسید از لای درز پنجره زیباست یک جمله لطیف و دل انگیز گاهی پلی به سوی وصال است من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1385 09:27
کاش هیچ وقت ترکم نکنی چون با تو احساس امنیت می کنم عشق را احساس می کنم معنی زندگی را می فهمم بخاطر هر کس که دوسش داری بخاطر خدا ترکم نکن من هیچی نمی خواهم از خدا جز تو دست گرم خنده ی شاد تو وچشم روشن تو سوگلم برای همیشه دوست دارم
-
دوستت دارم
جمعه 19 اسفندماه سال 1384 09:16
از خود عکس معلوم هست که موضوع چیه آره درست فهمیدین امروز تولد عشق منه از اینجا با تمام وجود می خواهم داد بزنم دوستت دارم فرشته ی مهربون زندگیم می خواهم داد بزنم تا به همه بگم عاشقت هستم همه بدونن همه ی زندگی من هستی بدونن که بدون تو میمیرم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1384 19:36
دولت عشق امد مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق امد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهره شیر است مرا زهره تابـــــــــــنـــــده شدم گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ای رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم گفت که سر مست نه ای رو که از این دست نه ای رفتم و سر مست شدم از طرب اکنده شدم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1384 19:58
به پیشم مرگ، نقابی سهمگین بر چهره می آید زمین می داند این را، آسمان ها نیز که تن بی عیب و جان پاک است نه نیرنگی به کار من، نه افسونی، نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است به پیشم مرگ، نقابی سهمگین بر چهره می آید به هر گام هراس افکن مرا با دیده خونبار می پاید به بال کرکسان گرد سرم پرواز می گیرد به راهم می نشیند، راه می...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1384 18:24
لب تو، نقطه آغاز وجود ای شدیدا همه هستی من! لب تو، نقطه آغاز وجود ابرویت منحنی بود ونبود شب تو تجربه یی رویایی آخرین فرصت استثنایی می رسم، می رسم آخریک روز به تو-آری-به تو ای عشق هنوز با تو گیلاس،دوچشم بیدار تا نوازش کنی او را یکبار آینه، آب شد و مات تو شد روح مهتاب شد و مات تو شد نام تو،آبی جان همه چیز جان هرچیز...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1384 11:47
دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره دست گذاشتم رو یکی که یه قشون خاطر خواشن همشون هنر دارن یا شاعرن یا نقاشن یا که پشت پنجرش گیتار می زنن یا که مجنون می شن و تو کوچه ها جار می زنن دست گذاشتم رو کسی که عا شقم نمی دونست سر بودم از خیلیا و لا یقم نمی دونست دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن همه شاهزادهها دربون در...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 12:56
نظر با خودتون دیگه ! راه ۲۶: بادکنک بچه ها رو بترکونین! راه ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بخندین! راه ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه می کنه بهش بگین که موی بلند بیشتر بهش میاد! راه ۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین! راه ۳۰: کلید آپارتمان طبقه ۵ تون رو توی ماشین جا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 دیماه سال 1384 13:40
نظرتون راجع به مسائل زیر چیه ؟ راه ۱: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه!﴾ راه ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن! راه ۳: وقتی می خواین برین دست به آب ،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 دیماه سال 1384 19:13
آیا می توان . . . آیا می توان از دریای بیکران عشق با نا امیدی سفر کرد و به چشمه کوچک عشق و امید رسید ؛ آیا می توان با امید ، به آرمانها و آرزوها رسید ؛ آیا می توان اسب سفید خیال را به حرکت در آورد و تا بیکران آن را تاخت ؛ آیا می توان آسمان سیاه را سفید و نورانی تصور کرد ؛ آیا می توان به دلهای عاشقان سر کشید و مانند...