بهونه ی منی

 

 

همه میگن تو منو دوست نداری همشون پشت سر تو بد میگن

 

 نمیدونن تو از آسمون میای خودشون اهل یه دنیای دیگن

 

 همه میگن اسمش تو با منی

 

 توی قلب تو یه کم جا ندارم روی اسم تو باید خط بکشم برم و چشماتو

تنها بذارم

 

نمیدونن تو بهونه ی منی نمیدونن تو بهونه ی منی

 

 نمی­دونن تو از آسمون میای نمیدونن که تو دل نمیشکنی

 

تو رو با خیلیا دیدن همشون

 

 همه میگن بی وفایی میکنی به منم میگن داری محبت از چشای اون گدایی میکنی

اونا از چشمای تو بی خبرن

 

نمیدونن که نگات نفس داره اونا غافلن که چشم روشنت

 

 توی نور ماه نقره دست داره توی نور ماه نقره دست داره

 

 همه می خوان که ازت دست بکشم همشون میگن که تو دیوونه ای

 

نمیدونن تو بهونه ی منی معنی شعرای عاشقونه ای

 

 

دیوانه ها

 

پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند

آری اگر بسیار ! اگر کم فرق دارند

 

 

شادم تصور می کنی وقتی ندانی

لبخند و شادی و غم فرق دارند

 

برعکس می گردم طواف خانه ات را

دیوانه ها ادم به ادم فرق دارند

 

من با یقین کافر ، جهان با شک مسلمانان

با این حساب اهل جهنم فرق دارند

 

بر من به چشم کشته ی عشقت نظر کن

پروانه های مرده با هم فرق دارند