ای شب

 

هان ای شب وحشت انگیز! تا چند زنی به جانم آتش ؟

 

یا چشم مرا ز جای بر کن ؛ یا پرده به روی خود فرو کش

 

یا بگذار تا بمیرم  کز دیدن روزگار سیرم .

 

دیری هست که در زمانه ی دون از دیده همیشه اشکبارم ،

 

عمری به کدورت و الم رفت تا باقی عمر چون سپارم ؟

 

نه بخت بد مراست سامان وای شب ، نه تراست هیچ پایان .

 

چندین چه کنی مرا ستیزه بس نیست مرا غم زمانه ؟

 

دل می بری و قرار از من هر لحظه به یک ره و افسانه

 

بس بس که شدی تو فتنه ای سخت

 

ســــرمایه ی درد و دشـــــــمن بخـــــت

 

ادامه دارد . . . .

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
مصطفی جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 http://www.poyagostar.blogsky.com

- با سلام
وبلاگ جالبی داری
یه سر به من بزن و نظرتو در مورد همکاری با من در زمینه وبلاگ نویسی بگو

سولماز جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 23:31 http://www.antianjoman.blogsky.com

سلام پویای گلم
امیدوارم که حالت خوب باشه
بابا شب چه بدی کرده به تو
شوخی کردم همیشه عاشق بمونی

نسیم شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:50 http://narmafzarkids.blogsky.com


اینک ! زیر نور افکن، اوج شعر من،آخرین پرده
قصه، قصه‌ی مردی که غرورش را رها نکرده
هر چه! هر چه که بود
مثل فانوس گرم و روشن بود
مثل هیچکس نبود
شبیه من بود...
چون پرنده اگر لرزیدم
زیر باران اگر ترسیدم
وحشتم را به تو بخشیدم
سقوطم را به چشم دیدم
تا فهمیدم چه دلشکن بود
این راه من بود...
صد آه اگر کشیدم
سایه ای را سر نبریدم
یک بار اگر بوسیدی
من هزاران بار بوسیدم
زخم چین پیرهن
هدیه‌ی دوست
وقت رفتن بود
هرگز برنگشتم
این راه من بود
این راه من بود
رفتن ! بردن و باختن
عشق ورزیدن سوختن و ساختن
دیروز ! دیروز من
راه دشوار مرد افکن بود
راه رفته‌ی من
راه خوب بهتر شدن بود
راه قد کشیدن
این راه من بود
این راه من بود
درهم بودم، برهم بودم
اما خودِ خودم بودم
ساده بودم، شبنم بودم
زخم گل را مرهم بودم
کارم از نو سرزدن بود
این راه من بود
این راه من بود
صد آه اگر کشیدم
سایه ای را سر نبریدم


سلام خوبی خسته نباشی. ممنون که منو فراموش نکری . گفتم که گرفتار بودم چشم از این به بعد بیشتر می ام

آنی شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 http://yekroohetanha.blogsky.com

مشکل اینه که درک عشق خیلی سخته
من خودم به شخصه فکر میکنم در یک توهمی از عشق فقط به عادت دست یافته ام
بسیار زیبا و دل نشین

الهه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 16:19 http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام پویا جان
ممنون که خبرم کردی
راستش این شعر خیلی قشنگه ولی من اولش و احساس می کنم یه جا خوندم شاید ماله فروغ فرخ زاد باشه اگر اشتباه نکنم من عاشق شعرای اونم اگر ممنکه بگو مال کیه تا مطمئن بشم...
راستی منظورت از ادامه دارد چی بود؟
موفق باشی...

سلام ممنون که نظر دادی مال نیما یوشیجه شعرش ادامه داره بازم سر بزن بای

نیلوفر شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 19:15 http://www.np84.blogsky.com

اینکه ادامه دارد. . . خیلی جالب بود ; )
راستی pm دادم.
موفق باشی

اطهر شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 19:55 http://brightfire.blogsky.com

در خواب ناز بودم شبی دیدم کسی در می زند
در را گشودم روی او
دیدم غم است در می زند
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگیش هر شب به من سر می زند

~سحر~ یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:43 http://Saharam.Blogsky.com

چه بامزه! تا حالا ندیده بودم شعر هم ادامه دارد داشته باشه!!

مهرداد دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 20:55

خوب دیگه چی بلدی

الهه پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 16:00 http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام آقا پویا ادامه ی شعر چی شد پس...
منتظرم
فعلا...

سپیده شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 http://the-bird.blogsky.com

ولی شب اینقدرا هم که ما بد میگیم بد نیستا !!!
منتظر ادامه اش هستم.
آپم و منتظر
موفق باشی...

نیلوفر دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 18:04 http://www.np84.blogsky.com

کو ادامش؟؟؟

فائزه سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:18 http://www.ferferi.blogfa.com

اگه نمیخواهی لینکم رو بندازی منم برای تورو پاک کنم.

هما جمعه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 http://jaam-e-mey.blogfa.com

زیبا بود . موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد