به پیشم مرگ، نقابی سهمگین بر چهره می آید
زمین می داند این را، آسمان ها نیز که تن بی عیب و جان پاک است
نه نیرنگی به کار من، نه افسونی، نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است
به پیشم مرگ، نقابی سهمگین بر چهره می آید
به هر گام هراس افکن مرا با دیده خونبار می پاید
به بال کرکسان گرد سرم پرواز می گیرد به راهم می نشیند، راه می بندد،
به رویم سرد می خندد، به کوه و دره می ریزد، طنین زهر خندش را
و بازش باز می گیرد دلم از مرگ بیزار است
که مرگ اهرمن خود آدمیخوار است ولی آن دم که ز اندوهان روان زندگی تار است
ولی آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکار است فرو رفتن به کام مرگ شیرین است
همان بایسته آزادگی این است هزاران چشم گویا و لب خاموش
مرا پیک امید خویش می داند هزاران دست لرزان و دل پرجوش
گهی می گیردم گه پیش می راند پیش می آیم
دل و جان را به زیورهای انسانی می آرایم به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند
نقاب از چهره ترس آفرین مرگ خواهم کند
می تونم سوال کنم...
که ماهی کیه؟
ها وتونی جیگر
ای ماهی خانم گل منه که یه دنیا عاشقش هستم
به نوعی تمام زندگی من
خیلی زیبا وجالب بود
ازاینکه سر زدی ممنون
سلام ممنون که سر زدی
من لینک شما رو می ذارم تو وبلاگم شما هم اگر دوست داشتی همین کار و بکن
ممنون می شم فعلا بای
سلام عزیرم خوبی
عزیزم چرا نیومدی من خیلی وقته اپ کردم منتظرت هستم حتما بیا....خوب
تا بعد خدانگهدار
راستی پویا جون نظرت درباره ی تبادل لینک چیه ؟
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
سلام
ممنونم که به من سرزدی
خیلی قشنگ بود
زیبا قلم زدی
موفق باشی
قربانت ساقی
سلام..متن جالبی بود...موفق باشید
سلام.یه شعر تو وبلاگم نوشتم که از شما خواهش میکنم که بیاین و نظرتونو بنویسید.موفق باشی.
سلام
وبلاگ زیبایی داریدخیلی زییاست
ای دوست برای دوست جان باید داد
در راه حقیقت امتحان باید داد
تنها نبود شرط محبت گفتن
یک مرتبه هم عمل نشان باید داد
من اپم به منم یه سری بزنید
قربانتون ساقی
سلام خوبی
جالب بود موفق باشی
من اپم منتظرتم!!!
سلام عزیزم
امیدوارم حالت خوب باشد ما را فراموش کردیا ...
بهم سر بزن خوشحال میشم.
موفق باشی