نیستی و نمیدانی

 نیستی و نمیدانی …
گاهی …
شبهایم …
چند روز طول میکشد

دوست داشتم

اینقدر لذت بخش بود که دعوام کردی

دوست داشتم

دلم واسش تنگ شده بود . . .

یادت بماند . . .

یادت بماند . . .
تو یادگار روز هایی هستی . . .
که نه فراموش میشوند نه تکرار

بارون که میزنه

بارون که میزنه این آسمون منو

دیونه می کنه خون گریه می کنه
هی پا به پای من تو این خیابونا
من گریه می کنم اون گریه می کنه
بارون که میزنه باز جای خالیه تو درد می کنه

تو کوچه های شهر می فهمم اینو من
تنهایی آدم رو ولگرد می کنه


من هنوز نگرانتم وقتی که بارون می باره

نکنه اون که باهاته یه روزی تنهات بزاره
من هنوز نگرانتم وقتی تنهایی که چی شه
یکی اینجاست که مرده واسه تو زندگیشه

بد تو با کسی قدم نمی زنم
از کوچه ها بپرس ، سیگارهای من ترکم نمی کنن
باور نمی کنی از پاکت ها بپرس


من هنوز نگرانتم وقتی که بارون می باره

نکنه اون که باهاته یه روزی تنهات بزاره
من هنوز نگرانتم وقتی تنهایی که چی شه
یکی اینجاست که مرده واسه تو زندگیشه

من هنوز نگرانتم
نگرانتم

پری برای پروار ندارم

پری برای پروار ندارم اما دلی دارم که هر لحظه برایت پرواز میکند