گیجم و منگم

هنوزم گیجم و منگم
هنوز چشمای من خیسه
هنوزم دست من سرده
تنم بدجوری تب کرده
هنوز عاشق به عشق تو
می خونه کاشکی برگرده
دلم تنگه ، دلم تنگه
تو سینم بغض فراوونه
گلوم بدجور ورم کرده
چشام ابر زمستونه
ولی اشکی نمیباره
همش فکر وخیال تو
دلم آشوبه آشوبه
رو پا بند نیستم انگاری
خیالت خیلی گیرا بود
شراب اون دو تا چشمات
چشام از اشکه که خونه

هنوز با این همه وقفه
دلم دور تو میگرده
به دنبال تو میگرده
پاهام یخ کرده و سسته
داره جون از تنم میره
دیگه دستم زمین گیره
قلم یاغی شده میره
چشام بارونه بارونه
یه هق هق یک نفس با آه
نگام تو کوچه جا مونده
دلم ویلون و سیلونه
صدام در نمی یاد خستشت
قلم حیرونه حیرونه

هنوزم گیجم و منگم
هنوز دور تو میگردم

در جواب نظرهات برات پیغام گذاشتم . . .

مطمئن باش

حتی کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند ؛ وای به حال وقتی که دل تنگ باشد . . .

مطمئن باش در کنارت هستم و خواهم بود
تصمیم با تو
عجله نکن ، صبر داشته باش . . . صبر

من نباشم
دنیا یک "من" کم دارد .
تو که نباشی
من یک دنیا کم دارم .

غوغا

درونم غوغایی به پا شده
سلولهای وجودیم کودتا کردند
همه یکصدا تو را می خوانند
آخر من چگونه
خبر نبودنت را به این ها حالی کنم
اینها فقط زبان تو را می فهمند
زبان مهربانی و عشق . . .

برگـــــرد

برگـــــرد . . .