برگـــــرد

برگـــــرد . . . 
نظرات 1 + ارسال نظر
anonymous یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:30

تمام سلول های تنم قصد برگشت داشت کاش میتوانستم:(((
کاش میتوانستم همه چیز را کمی به عقب برگردانم
نمیدانم چرا دست سرنوشت اینطور بی رحمانه مارا از هم جدا کرد
درست درست هنگامی که همه چیز میتوانست درست شود اینبار من خراب کردم خرااااب:(((((
فکر کردم تصمیمت را گرفته ای فکر کردم ترکم کرده ای
و این بغض چه بی رحمانه گلویم را میفشارد
ببخش مرا

عزیزم
ماهی زیبای من
اتفاق خاصی نیوفتاده
دیشب با دوست قدیمیمون ( سیب و هویج ) صحبت می کردم بهم گفت الان خیلی بهتر از یک سال دیگه هست ، صبر داشته باش و ببین زندگی چجوری هست و بعد تصمیم بگیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد