قوی دریا
فتاده روی موجی سرد و خاموش به گاه مرگ زیبــــــا قوی دریا
جـــــــدا افتاده تنهـــــــا و پریشان به قلب کوچکش انبوه غمهـــا
در آن دم بــا نگاهی تلخ و کمرنگ به سوی گنبد مینا نظر کـــــرد
به یاد لـــــــحظه های خوب پرواز ز غم سر را نهان در زیر پر کرد
کنون این قوی زیبـــــا دلشکسته ز پا افتاده و غمگـــین نشسته
دگــــــــــــر جایی در آن بالا ندارد امید از خود دل از دنیا گسسته
نمـــــیداند کسی در گـردش چرخ چه بازیها که دارد دست تقدیـر
بلند آواز مـــــــــــــــــــرغ آسمانها دل افسرده غمین افتاده در زیر
در آنجـــا مرغک زیبــــــــــای دریا شده تنـــها که تنهــــایی بمیرد
رسیده وقت مـردن آه و افسـوس که قو در اوج زیبـــــــایی بمیرد
سلام
شعر زیبایی بود...
جـــــــدا افتاده تنهـــــــا و پریشان به قلب کوچکش انبوه غمهـــا
در آن دم بــا نگاهی تلخ و کمرنگ به سوی گنبد مینا نظر کـــــرد
سلام پویای گلم
خوبی
من که اومدم پیشت تو یکی از بهترین دوستامی هیچ وقت فراموشت نمی کنم تو نمی یای دیگه پیشم
موفق باشی عزیز
سلام پویا شکمو
خوبی؟
ماهی جون خوبه؟
راستی شما دوتا چند سالتونه؟
کجا هستین؟
مثلا ما دوستیم ولی زیاد از همدیگه نمیدونیم
سلام