آفتاب گــــردان خســـــــته از آفتـــاب


من از تو ثمـر یافتم تو چــــــون مرواریدی بر روی برکــــه ی احســــاس من افتادی

و زندگـــــی زان پس تمــــــــوج یافت از تو بالیـــــدم و شاعره شدم

تو رفتی

تمام مزارع پــــــر شد ار آفتابـــــــگردانهای خــــــــسته از افتاب

و دیگـــــر دلیلی نمــــــاند که پنجره به انـــــــتظار باز ماند من پنجـــره را بستم

و روزه ی نام تو را و یاد تـــــــو را گـــــــــرفتم در خـــــــــــــود فرو ریخـــــتم

و شعــــــــــرهای کبوتر وارم را با پـــــیامی بستــــــه به پاهایش

به خــــــــاطــــره ی مرداب پــــــیوند زدم

جهان را گذاشتم و یـــــــاد تو را بردم

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلوفر دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 00:04

سلام
من نیلوفر هستم.از یکی از دوستانم شنیدم که شما حلال مشکلات هستید!خوب خوش به حالتون اینم یه نوع ثواب کردنه!!منم یه مشکل دارم که اگه لطف کنید کمک کنید خیلی ممنون می شم
راسستش من یه سایتی درست کردم که الان رو نت است.بعد حالا یه سری تغیرات دادم تو سایت که می خوام به سایت اعمال شه.نرم افزار اف تی پی رو هم گرفتم ولی بلد نیستم باهاش کار کنم و به این اعمال تغیرات هم خیلی نیازمندم چون سایت قراره برای بازبینی بره .اگه می شه کمی زودتر جواب بدبد ممنونتون می شم.خوشحال می شم اگه وقت داشتید نظرتونم راجع به سایتم بدبد.
با تشکر

سلام
چشم حتما انشاالله که موفق میشی در کارت
خدانگهدار

امین دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:30 http://rockboys.net

ممنونم که به ما سر میزنی.موفق باشی

سلام
خواهش می کنم
خدانگهدار

سهیل دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:34 http://loveyou.blogsky.com

سلام داداشی مثل همیشه قشنگ بود .

سلام داداشی
لطف داری
خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد