بذار دستات رو رو دستــــــــــم
بذار دستات رو رو دستــــــــــم به چشمونم نگاه کن لبـــــــان خشـــــــک و سردم را
به یـــــــک بوسه بهاری کن سرت را همچـــــــــــو عاشق ها به روی سینه ام بگذار
صـــــــدای قلبم رو شــــــــنو که می خــــــــواهد تو را بســـــــــــیار
نگــــــــــــــو دیره نگــــــــــــــــــو دیره که ایـــــــن دل بی تو می میره
بگــــــــذار با اشـــــــــــــک چـشمونم بهار تازه ای سـازم
گلـــــــــــــهای پرپر دل را به زیــــــــر پات بیندازم
بگــــــــذار در خلوت شبـــــــها در آغوشت پناه آرم
چـــــــــشام ُ تا سحـــــــر خیره به رخــــــــــــــسارم نگه دارم
سحر کن امشـــــب رو با من که من خامــــــــــوش و تاریــــــــــکم
بــــگو با من که من بی تو درون ســـــــینه می میرم
بمــــــــــــون با من که من بی تو درون ســـــــینه می میرم
اصلا بهت نمیاد عشقی بنویسی!!!ایول!
سلام
مگه من چمه
ممنون از نظرت
خدانگهدار
سلام به شما بلاگ اسکایی ها تبریک می گم که دوباره روبه راه شدین... شعرت خیلی قشنگ بود ... چی بگم دیگه ؟عادت به پرحرفی دارم باید حتماً سه چهار خط حرف بزنم ..اما ولش حسش نیست...موفق باشی ..بای
سلام
ممنون چه خوبب که پر حرفی
چه خبر؟
بازم مرسی
خدانگهدار
سلام
سلام
خداحافظ
سلام
فقط امیدوارم موفق باشی
سلام
منم امیدوارم شما موفق باشی
خدانگهدار
سلام خوبی قشنگ بود مثل همیشه وقت کردی بیا پیشم ممنون
سلام
ممنون چشم حتما میام
خدانگهدار
جان من اینقدر لوسش نکن مگه شما چی کم داری که میگی لایق نیستم و اینا
شایدم اون لیاقتت رو نداره
بای
سلام خوشگلم
لوسش می کنم چون دوسش دارم
بعدشم لیاقت داره خیلی هم بیشتر شاید من لیاقتشو نداشته باشم
دوستت دارم
خدانگهدار عشق من
خیلی عاشقانه بود
سلام
ممنون عاشق عاشقانه می نویسه دیگه
خدانگهدار