تو مهربان بودی اغاز ماجرا
اما چه سخت تشنه ی محبتت بودم
سخن تمام نشد و ختم ماجرا پیدا
امید با تو بودن تلاش بی ثمری بود
چه کوشش شب و روز بسان شخم زدن روی سینه ی دریا
و به درگاهت گره به باد زدن و همچو کوفتن اب بود در هاون
مرا رها کردی ؟ چرا مرا رها کردی ؟
مرا که رام تو بودم مرا که اسیر رام تو بودم
بابا خییییلیییییی عاشقانست .....
سلام
چی کار کنیم دیگه ما اینیم
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
سلام .. واقعا این شعره قشنگ بود .. ایول .. حالشو بردیم .. خوش باشین .. امیر ..
سلام
مرسی در ضمن شما هم اینقدر خالی نبند درباره ی خودت
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
سلام خوبی؟
دشمناتو رها کنن
حالا این که شعره ولی امیدوارم هیچ وقت تنها نمونی
روی هم رفته خیلی قشنگ بود مثل همیشه
قربانت
بای
سلام
خوبی عزیزه دلم
مرسی قربونت برم مگه با وجود شما میشه تنها موند
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
خیلی پروانه ای بود عزیزم
سلام
واقعا ؟
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
در برابر آینه ات آینه یی می گذارم تا از تو ابدیتی بسازم!
سلام
آره ؟
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
عشق کاری نیست که موقوف هدایت باشد .. زیبا بود .. سر افراز باشید
سلام
مرسی بسیار جامع و کامل بود
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
سلام . خیلی قشنگ بود موفق باشی
سلام
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
سلام همه ما سخت تشنه محبتیم ولی همیشه به سراب میرسیم وایییییییییی .
سلام
اینو راست میگی
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار
نا امید ی مر گ همه کس