به تو فکر می کنم
وقتی سرمای بی رحم تنهایی پوست هستیم را کبود میسازد
وقتی که ترحم افتاب هم نمی تواند برف نا امیدی مرادر دامنه ی دلم اب کند
خسته تر از همیشه به زمزمه های خوبی که با تو ای نازنین یادم بود فکر میکنم
وقتی ساکت لحظه هایم را ابیاری می کند ان لحظه که فکر می کنم غریب هستم
به تو فکر می کنم که شفا بخش دل بیهودگویی را درمان می کنی