الفت زوج

نه همین می رمد ان نوگل خندان از من می کشد خار در این بادیه دامان از من

با من ، امیزش او ، الفت موج است و کوتاه دم به دم با من و پیوسته گریزان از من

گرچه مورم ولی ان حوصله با خود دارم که ببخشم ، بود ارملک سلیمان از من

به تکلم ، به خموشی ، به تبسم ؛ به نگاه می توان برد به هر شیوه دل اسان از من

قمری ریخته بالم ، به پناه که روم ؟ تا به کی سرکشی ، ای سرو خرامان از من ؟

اشک بیهوده مریز این همه از دیده ، کلیم گرد غم را نتوان شست به طوفان از من

            کلیم کاشانی

نظرات 4 + ارسال نظر
masoud پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:24

ghashang bood.

سلام
مرسی نظره لطفته
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار

حسین شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:01

سلام من تا حالا از این سایت استفاده نکرده بودم امیدوارم از این به بعد بتوانم بیشتر به شما سر بزنم ایا به سوالات علمی از هر نوع جواب مدهید

مرتضی سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 http://www.javid2006.blogsky.com

ّّّدوست دارم
وبلاگ نازی داری

یه سری هم به ما بزن

سروش سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 17:19

خیلی ضایع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد