دنیا بی چشمات
نباشی ، کل این دنیا ، واسم ، قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انبار باروته
نباشی روز تاریکم یه اقیانوس آتیشهتموم غصه ی دنیا، تو قلبم ته نشین میشه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
نباشی ، هر شب و هر روز ، همش ، ویلون و آوارم
با فکرت زنده می مونم ،تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبودتو ، یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا، بمونی تا تهش هستم
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه...
تقدیم به ماهی عزیزم
بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونم رو
من تورو کم دارم و تو دل دیوونم و
اگه یه روزی برسه من و تو قدر هم و بدونیم
یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کار سرنوشته
یه روز اگر لج نکنیم دنیا مث بهشته
بسه با چشمات تو به آتیش نکش خونم رو
من تورو کم دارم و تو دل دیوونم و
کافیه از تو قلبت این کینه ارو بندازی دور
اونوقت دیگه مال همیم، چش حسودامون کور
چرا میگی خوشبختی دنبال دیگرونه
چرا راه دور بریم، عشق کنارمون
اگه یه روزی برسه من و تو قدر هم و بدونیم
یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کار سرنوشته
یه روز اگر لج نکنیم دنیا مث بهشته
تو که هرچی گفتی، گفتم چشم قبوله
تو هم بزن غرورت و بشکن مگه شاخ قوله
تقدیم به ماهی عزیزم
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
میدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید
میدونستی یا نه؟ میدونستی یا نه؟
میدونستی که توی چشمای تو رنگین کمون و میشه دید
میدونستی یا نه؟ میدونستی یا نه؟
میدونستی که نموندی دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی منو تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه
میدونستی همه ی آرزو هامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم رفتش
میدونستی یا نه؟ میدونستی یا نه؟
میدونستی که جوونیمو واسه چشم عجیب تو سوزوندم رفتش
میدونستی یا نه؟ میدونستی یا نه؟
میدونستی که نموندی دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی منو تا گریه رسوندی
میدونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی
تقدیم به سوگل عزیزم
ببین درون سینه ام که بی قرار می شود؟
و انتظار دیدنت
چهل هزار سال آزگار می شود
و مرد اندرون من
باز بچه تر ز من
شیرخوار می شود
بی جهت نبود سینه بی قرار می شود
نقطه خط بعد
می نویسمت سپید می نویسمت سیاه
می نویسمت تمام رنگها
ستاره ها و ماه
می نویسمت دلم دلم
بدون اشتباه
نقطه سطر بعد
من تو را میان دشتهای دور
شهرهای بی نشان
کوههای بی عبور
من تو را میان جیب دختران نور
من تو را
در دل خودم چه دیر یافتم
نقطه باز خط بعد
آه مهربان من
دل تو را میان دفترم
کنار قلب کوچک خودم کشیده ام
تو مرا
و من تو را آفریده ام
اکنون که می نویسم از تمام شب های تنهایی ام تنها ترم
از تمام دلتنگی ها دلتنگ ترم
هم چون روز روشن بر من هویداست که در مسیر زندگی ات روانه خواهی شد
و شاید هیچ گاه من در خاطرت نمانم
و من بی شک هر جا که باشم نشانی از تو دارم
که با تو بودن را برایم زنده می کند
تو می روی ومن با لبخند بدرقه ات می کنم
من می مانم و کوله باری ازاحساس تنهایی
می مانم
باز هم مثل همیشه
اما می دانم
در تنهایی هم
با من هستی