منم و یه قاب خالی با یه بغض بی اراده
منم و یه قاب خالی با یه بغض بی اراده منم و خلوت بارون تک و تنها لب جاده
منم و رنگ نگاهت سختی باز تقدیر منم و عشق خیالیم با یه قلب پاک وساده
تویی و قصه تردید غصه نوشتن از غم تویی باغ اقاقی صدای بارون نم نم
تویی و شیشه چشمات تو بخار پشت شیشه تویی و هق هق گریه با صدای کم و کم کم
سلام پویا جون . خوبی ؟ عالی و با احساس بود . دوست دارم
سلام .. خیلی قشنگ و با احساس می نویسی .. موفق و شاد باشی .. در پناه حق
سلام پویای گلم
عالی بود تو این همه احساس و از کجا می یاری
موفق باشی
سلام .با خانم سولماز موافقم.............شعرت قشنگ بود.....راستی شعر ها رو توهم ننویس ....ما بلد نیستیم بخونیم قاطی می خونیم............جداشون کنی بهتره ...........من آپ هستم...قربونت به بنده ی خدا
سلام... خیلی وقته که ازت خبری نیست
خواستم بدونی که اگر چه دیگه زیاد بهت سر نمیزنم ولی به یاد تو همه بر و بچ وبلاگ نویس هستم ... اگه دنیا و آدم هاش بذارند حالی برام بمونه بازم تو وبلاگم می نویسم
موفق باشی و سر بلند