خوب می دانی که در چشمت گرفتارم هنوز روز و شب خوابم ربودی باز بیدارم هنوز
نازنین با من مگو دل بر کن از تکرار من گرتو تکرار منی جویای تکرارم هنوز
گرچه تن زخمی و خاکی در رهت افتاده است نیست بر آیینه دل هیچ زنگارم هنوز
فاش می گویم به تو ، با من غریبی ات چرا ؟ رمز و راز من تویی ، دنیای اسرارم هنوز
من به پهنای امید خود گل شوق تو را در میان این کویر تشنه می کارم هنوز
می شناسم مرگ را بی وحشت اما قلب من می تپد در سینه چون از عشق سرشارم هنوز
سلام ... حرفی که از دل بر آید به دل نشیند .. وبلاگ قشنگ با مطالب خیلی زیبایی داری .. خیلی قشنگ می نویسی .. خوشحالم از اینکه با وبلاگ شما آشنا شدم .. با تبادل لینک هم موافقم .. در پناه حق
سلام .....مرسی از اینکه به من سر زدی.................بهت بازهم سر می زنم ....آی دی تو اد می کنم که بعد ها تبادل لینک هم کنیم ..........یه مدت ممکنه من نیام ......
سلام ممنون از لطفتون
مطلبتون عالی بود..
بازم بیا..
راستی اسم لینک بده میزارم..
سلام پویا
شعر بسیار قشنگی بود و با معنا
راستی من خیلی وقته که لینک وبلاگت رو در وبلاگم گذاشتم.
مگه ندیدیش؟
تو هم اگه تونستی به من لینک بده.
شاد باشی
پویا جان
واقعا عالی بود
من لینک شما رو حتما می ذارم
موفق باشید
سلام عزیزم خوبی؟
خیلی قشنگ بود
دوست دارم
بای
سلام
لینک شما درلابرا توار علوم قرار گرفت ..................منتظر عمل متقابل شما هستم ..............
سلام پویا جان
عالیه مثل همیشه
منم به روزم سر بزنی خوشحال میشم
سلام پویا جان !
من لینک شما رو دارم ٬ اما لینک خودمو ....
ممنون میشم لینک منو بذارید ..
سلام
از وبلاگ خوبتون ممنون
خیلی خوبو نازه