حوالی رویاهایم


حوالی رویاهایم که قدم می زنم
می بینم خیابان را با بوی باران دوست دارم
و خودم را با بوی تو . . .

نظرات 1 + ارسال نظر
بی نام شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:05

دیشب زدم به سیم آخر خیلی شیک گفتم تو اصلا میدونی اون کسی که من میخواستم باهاش ازدواج کنم خیلی خیلی خیلی خیلی اخلاقش از تو بهتر بود؟ دیگه جونم به لبم اومد بس که شیک نشست جلو من از سایر دوس دختراش گفت. گفتم اصلا آه اون بچه من و گرفته که تو گیرم اومدی گفتم به تو از گل نازکتر نگفتم این کارو در حقم کردی اون بچه رو هزار تا بلا سرش اوردم بازم عاشقم بود.داشت دق میکرد از حسودی

قربونت برم الهییییییییییییییییییییییییی
فدات بشم الهییییییییییییییییی
عزیز دلممممممم
اگر کسی اذیتت کنه مطمئن باش زنده نمیگذارمش :(
دوست دارم
خوب کاری کردی گفتی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد