صمیمیت

خاطره های خوب

درسته که بدی هایی هم داشت اما فقط خوباش یادم میاد


چقدر صمیمی بودیم

یه پراید ، خرید کباب و گرفتن لقمه های عاشقانه . . .

کباب رو از یکجا می گرفتم ، نان سنگک رو از مغازه کناریش + ماست موسیر

یه پیاز اضافه هم می گرفتم آخه می دونستم دوست داری

ما مال هم بودیم . . .

دلم لک زده واسه اون روزاااااا


نظرات 4 + ارسال نظر
binam یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:02

azizaaaaam
age beduni delam cheghad khune
age beduni alan cheghad gerye kardam va chesham che sheklie
duset daram
daram b talagh ya khodkoshi fek mikonam
doam kon
miss u

نکن این کارو
اگه بکنی هیچ وقت نمی بخشمت
مطمئن باش . . .

بی نام دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:19

دلم بغل میخاد
کاش پایه بودی اصلا باهم فرار میکردیم

خودت می دونی که نمیشه عزیزم
دیگه هم از این حرف ها نزن وگرنه دیگه دوست ندارم هااا

بیا عزیزم >:D<

بی نام سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:42

دیدی بدبخت شدم پویا؟:(((
دیدی؟
دلم پاره پاره است دیگه
به چه امیدی زنده ام؟

چی شده ؟ بهم بگوووو

بی نام سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:05

چی میخاستی بشه دیگه اون دختره اومد و اون حرفا رو زد و من دیگه نمیتونم به این ادم اعتماد کنم و زندگی و به خودم زهر کردم واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی اذیتمممممم

عزیزم شاید دروغ گفته ، شاید از رو لجش گفته
به نظر من نمیاد پسر بدی باشه و اهل خیانت باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد