حالا که رفته ای ،
ساعتها به این می اندیشم
که چرا زنده ام هنوز ؟
مگـه نگفته بـودم بی تو میمیرم ؟
خدا یادش رفته است مرا بمیراند ،
یا تو قرار است برگردی ؟
پویا تو بهم بگو میشه برگشت...من برمیگردم:(((((((
اخه چرا انقدر دیر پویا؟؟؟
چقد ازت خواستم...ازت خواستم فقط مثل قبل باهام باشی...حتی گفتم نمیخاد باهام ازدواج کنی.فقط باش.پویای خودم باش ولی:((((
یادته اخرین بار بهم گفتی نمیتونم بهت قول بدم شاید بخام با کسی دوست بشم یا ازدواج کنم:(((( خیلی سخت بود برام اینو از تو بشنوم هنوز همینطور اشکام میریزه:(((
خیلی ناراحتم پویا فکر کردم شاید ازدواج کنم درد جدایی تو اروم بشه فکر کردم شاید از فکرت در بیام بتونم به زندکی عادیم برگردم ولی بدتر شد:((
حکمتش چی بود من نفهمیدم:(((
خودت می دونی که من دوست دارم برگردی ولی الان تو وارد یه زندگی شدی و شخص سومی هم زندگیش وسط هست ، من بهت گفتم عجله نکن و اگر میبینی زندگی خوبی در ادامه خواهی داشت زندگی فعلیت رو خراب نکن عزیزم
اینکه میگی منو همراه خودت داری چقدر جدیه؟
میدونی که چقدر مسئله مهمیه که ادم تو این سطح بخواد تصمیم بگیره بهم برگرده یا نه؟
واسه همین لازمه بدونم که تو چقدر جدی این حرف و میزنی
دقیقا می دونم که مسئله خیلی جدیه واسه همین خیلی سخته که منم بخوام با اطمینان 100 درصد بهت بگم ، اما چیزی که می دونم اینه که اگر خودت ناراضی هستی واسه زندگی خودت تصمیم بگیر اول و اول خودت رو تو اولویت قرار بده
نمیدونم چند بار تو باید ترکم کنی تا من باور کنم این رابطه دیگه تمام شده
همین چند وقت پیش همینجا بهم قول دادی که این دنیای مجازی رو ترک نمیکنی حداقل همین یکی و میذاری که بمونه ولی همون کارم نکردی:((
عزیزم به خدا من پیغامت رو خواندم بهت هم قول دادم که حداقل اینجارو هیچ وقت ترک نکنم بهت قول دادم عزیزم ، بعدش هم باید خیلی فکر می کردم تا جواب مطمئنی بهت بدم عزیزم ، به خدا مشغول جابجایی دفتر هم بودیم باور کن
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
پویا تو بهم بگو میشه برگشت...من برمیگردم:(((((((
اخه چرا انقدر دیر پویا؟؟؟
چقد ازت خواستم...ازت خواستم فقط مثل قبل باهام باشی...حتی گفتم نمیخاد باهام ازدواج کنی.فقط باش.پویای خودم باش ولی:((((
یادته اخرین بار بهم گفتی نمیتونم بهت قول بدم شاید بخام با کسی دوست بشم یا ازدواج کنم:(((( خیلی سخت بود برام اینو از تو بشنوم هنوز همینطور اشکام میریزه:(((
خیلی ناراحتم پویا فکر کردم شاید ازدواج کنم درد جدایی تو اروم بشه فکر کردم شاید از فکرت در بیام بتونم به زندکی عادیم برگردم ولی بدتر شد:((
حکمتش چی بود من نفهمیدم:(((
خودت می دونی که من دوست دارم برگردی
ولی الان تو وارد یه زندگی شدی و شخص سومی هم زندگیش وسط هست ، من بهت گفتم عجله نکن و اگر میبینی زندگی خوبی در ادامه خواهی داشت زندگی فعلیت رو خراب نکن عزیزم
زندگی خوب که چه عرض کنم
باید با یه ادم غیرتی مردسالار زندگی کنم که اصلا نمیدونم همین الان کسب تو زندگیش هست یا نه:'( این زندگی منه
یه بار بهت گفتم بدون که منو همراه خودت داری عزیزم :(
دوست دارم
اینکه میگی منو همراه خودت داری چقدر جدیه؟
میدونی که چقدر مسئله مهمیه که ادم تو این سطح بخواد تصمیم بگیره بهم برگرده یا نه؟
واسه همین لازمه بدونم که تو چقدر جدی این حرف و میزنی
دقیقا می دونم که مسئله خیلی جدیه واسه همین خیلی سخته که منم بخوام با اطمینان 100 درصد بهت بگم ، اما چیزی که می دونم اینه که اگر خودت ناراضی هستی واسه زندگی خودت تصمیم بگیر اول و اول خودت رو تو اولویت قرار بده
نمیدونم چند بار تو باید ترکم کنی تا من باور کنم این رابطه دیگه تمام شده
همین چند وقت پیش همینجا بهم قول دادی که این دنیای مجازی رو ترک نمیکنی حداقل همین یکی و میذاری که بمونه ولی همون کارم نکردی:((
عزیزم به خدا من پیغامت رو خواندم بهت هم قول دادم که حداقل اینجارو هیچ وقت ترک نکنم بهت قول دادم عزیزم ، بعدش هم باید خیلی فکر می کردم تا جواب مطمئنی بهت بدم عزیزم ، به خدا مشغول جابجایی دفتر هم بودیم باور کن