غوغا

درونم غوغایی به پا شده
سلولهای وجودیم کودتا کردند
همه یکصدا تو را می خوانند
آخر من چگونه
خبر نبودنت را به این ها حالی کنم
اینها فقط زبان تو را می فهمند
زبان مهربانی و عشق . . .

نظرات 2 + ارسال نظر
anonymous یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:32

فقط ارزو میکنم کسی بیاید کسی که به اندازه خودت مهربان باشد کسی که لیاقتت را داشته باشد... میدانم میدانم که خوشبخت میشوی چون...تو لیاقت بهترین ها را داری

anonymous یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:34

این غوغا را من به پا کردم...معذرت میخواهمممم
خودخواهی کردم مرا ببخش... وقتی گفتم میروم نباید بر میگشتم آنهم اینطوری که بهم بریزی
وای که نمیدانی چقدر ازین بابت شرمنده اممممم
ببخش مرااااااااااااا
زندگی چرا انقدر پیچیده است؟؟؟؟:(((((((((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد